وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً
و با موسی(ع) سی شب وعده کردیم و آن سی شب را با ده شبِ دیگر کامل کردیم تا بدینسان، میقاتِ پروردگارش در چهل شب بهسر آمد.
سورهی الأعراف، آیهی ۱۴۲
قالَ رَسولُ الله (ص):
مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ، وَأَجْرَى یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ
هرکس خالص شود از برای الله چهل صبح را، الله [که نورِ آسمانهاست و زمین] دلش را نورانی کند [ یعنی الله در آن دل منزل کند] و چشمههای [نورانی] حکمت را از دلش بر زبانش جاری سازد [تا نیّات و اعمالش همه نورانی و الهی شود.]
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ
الله، نورِ آسمانهاست و زمین؛ مثالِ نورش همچون چراغدانیست که در آن چراغیست و آن چراغ درونِ شیشهایست…
سورهی النّور، آیهی ۳۵
دل، زُجاج آمد و نورت مصباح
منِ بیدل شده مشکاتِ تواَم…
مولوی
سحرگه رهروی در سرزمینی
همیگفت این مُعمّا با قرینی
که «ای صوفی! شراب آنگه شود صاف،
که در شیشه برآرَد اربعینی…»
حافظ
گفت: «غم، چهل صبح که در دل بماند، اشک میشود…»