خوانا، مُبهم

به هیچ نامه نگُنجی؛ «تو» را کجا بنویسم؟

خوانا، مُبهم

به هیچ نامه نگُنجی؛ «تو» را کجا بنویسم؟

خوانا، مُبهم

«چگونه می‌توانم حقِّ همه‌ی این موضوع را ادا کنم؟ همّتِ خود را به توضیحِ مختصری درباره‌ی بخشِ کوچکی از اصولِ بنیادینی که این روش بر آن‌ها مبتنی است، به سبکی ناقص، سبکی در میانه‌ی اشاراتی مُبهم و با بیانی خوانا، مقصور داشته‌ام.»

.فتوحاتِ مکّیّه‌ی ابن‌عربی.

آخرین مطالب

تناقص

جمعه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۳۸ ب.ظ

ادیان بر سر اینکه روند تاریخی بشر «تکامل» نبوده، بل «تناقص» بوده است متّفقالقولاند


برای کسانی که قادر به درک این نوع نگرش هستند، فهم این نکته دشوار نیست که مرحلهی کشاورزی -پس از رسیدن به مرتبهی خاصّی از توسعه- نه تنها هیچ پیشرفت نکرد، بلکه در واقع «لبهی نازک فانه‌[۱ی آخرین فاز انحطاط بشر بود. مسلماً در روایت کتاب عهد عتیق این «فانه»، که شامل صدها نسل بشری است، در شخصیت قابیل خلاصه میشود که نمایندهی کشاورزی (در مقابل [برادرش هابیل که به] شکار و گلّهداری [اشتغال داشت]) است، شخصیتی که اولین شهرها را ساخت و اولین جنایت را مرتکب شد. مطابق تفسیر سِفرِ تکوین، قابیل «به کشاورزی عشق میورزید»، و اینچنین وابستگی از دیدگاه چادرنشین شکارچی و گلّهدار، و احیاناً کشتکار، یک قدم در سرازیری انحطاط با شیب تند بود، زیرا کشاورزیِ حرفهای یعنی قرارگرفتن در یک مکان، که به ساخت روستا میانجامد، روستاهایی که دیر یا زود گسترش یافته به شهر تبدیل میشوند؛ و در دنیای کهن، همانطور که زندگانی چوپانی همیشه با بیگناهی و سادگی همراه بود، شهرها به نسبت، مکان گناه و فساد شمرده میشدند. تاسیتس[۲] حکایت میکند که ژرمنهای زمان او از خانهها وحشت داشتند؛ و حتی امروز هم اقوام چادرنشین و نیمهچادرنشین هستند، مثلاً سرخپوستان، که از روی طبع، کشاورزی یا هر کاری که آنها را در یک مکان پایبند و بنابراین آزادیشان را محدود کند، پست میشمارند.

«سرخپوست قصد مستقر ساختن خود را روی کرهی زمین ندارند، زمینای که در آن همهچیز، مطابق قانون تثبیت و تکاثف، یا بهتر است بگوییم تحجّر و سنگشدگی، مستحق متبلور شدن است؛ و کلید فهم بیزاری سرخپوستان از خانهها، مخصوصاً خانههای سنگی، و نیز فقدان خط و کتابت که مطابق این دیدگاه جریان و لطافت روحِ مقدَس را مقیّد کرده و میکُشد، همین است.»[۳] این نقل قول ما را از موضوع کشاورزی به سواد میبرد، و در همین رابطه به یاد میآوریم، چنانکه سزار گفته است، کاهنان درویید (Druids) نیز معتقد بودند مقیّد کردن اعتقادات مقدّس به خط و کتابت، به مثابهی بیحُرمتی به آنهاست. مثالهای متعدد دیگری میتوان زد که همگی نشان میدهند نبودِ نوشتار، همچون نبودِ کشاورزی، میتواند اثر مثبت داشته باشد؛ و در هر حال، هرچقدر هم به طرز تفکری که مهارت و ظرفیت زبان را از باسوادی جداییناپذیر میشمارد عادت کرده باشیم، یک دقیقه تفکر کافی است تا نشان دهد که میان این دو هیچ رابطهی بنیادی وجود ندارد، زیرا فرهنگ زبان کاملاً از الفبای مکتوب -که در تاریخ زبان (به مثابهی یک موضوع یکپارچه) صرفاً یک ضمیمهی بسیار متأخّر به شمار میرود- متفاوت است. چنانکه آناندا کوماراسوامی، دربارهی آنچه خودش «مجموعهای کلی از ادبیات رسولانه، که هم شامل کتاب مقدّس است، هم وِدا، هم اِدّا و هم حماسههای بزرگ، و به طور کلی، بهترین کتابهای جهان» مینامد، نشان داده است:

«بسیاری از این کتابها مدّتها پیش از آنکه نوشته شوند، وجود داشتند، و بسیاری هیچگاه نوشته نشدند، بعضی هم یا گم شدهاند یا در آینده گم خواهند شد



باورهای کُهن و خرافههای مُدرن/ نویسنده: مارتین لینگز/ مترجم: سعید تهرانینسب



[۱] فانه یا گُوِه (قطعه چوب نجّاران با سطح مقطع مثلثی). ضربالمثل «لبهی نازک فانه» (Thin edge of the wedge) که در زبان انگلیسی، موزون نیز هست، کنایه از آغاز ناخوشآیند فرآیندی بس طولانی و ناخوشآیندتر شونده است.

[۲] کُرنِلیس تاسیتس (Corneluis Tacitus) سناتور و تاریخنگار روم باستان (متعلق به قرن یکم میلادی).

[۳] Frithjof Schuon, Language of the Self, p. 220




پینوشت۱: به این فکر میکردم که تمامی انبیاء، چوپان بودهاند، مانند هابیل.

پینوشت۲: قبلترها جایی خوانده بودم که زبانِ عربی، زبانای است بدون خط.

نظرات  (۱)

سلام
از سر تصادف اینجا را خواندم بعد از مدتها
چه خوشحال شدم که هنوز رونق دارد
چه خوشحال تر شدم که نبشته ی جانداری بود

پاسخ:
سلام :)
من هم فکر نمی‌کردم دیگر کسی این‌جا را بخواند؛ اما از اقبال خوش یا ناخوش فیلترینگ سنگین، تنها جایی که هنوز می‌توان در آن نوشت، ظاهراْ این‌جاست :)
البته به رونق روزهای سابق که بعید می‌دانم بازگردد این‌جا، اما همین‌که هست جای شکرش باقی‌ست :)
من هم خوش‌حال شدم که بعد از مدت‌ها باز از شما می‌خوانم، و خوش‌حال‌تر این‌که هنوز نبشته‌هایی هستند که خواندنشان برای شما خوش‌حال‌کننده‌اند :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی